دوشنبه، فروردین ۳۱، ۱۳۸۸

به سراغ من اگر می آیید ...

به سراغ من اگر می آیید
پشت هیچستانم
پشت هیچستان جایی است
پشت هیچستان رگ های هوا , پر قاصدهایی است
که خبر می آرند , از گل وا شده ی دور ترین بوته ی خاک
روی شن ها هم , نقش های سم اسبان سواران ظریفی است که صبح
به سر تپه ی معراج شقایق رفتند


پشت هیچستان , چتر خواهش باز است :
تا نسیم عطشی در بن برگ بدود ...
زنگ باران به صدا در می آید
آدم اینجا تنهاست
و در این تنهایی , سایه ی نارونی تا ابدیت جاری است ...

به سراغ من اگر می آیید
نرم و آهسته بیایید , مبادا که ترک بر دارد
چینی نازک تنهایی من ...

پنجشنبه، فروردین ۱۳، ۱۳۸۸

13 به در !

بالاخره آخرین روز از نوروز 88 هم رسید
روز سبزه و آب ...


13 فروردین - روز سبزه و آب ...

تا سبزه هایی رو که با کلی ذوق و سلیقه پای سفره ی هفت سین نشونده بودیم به آب بسپاریم و نوروز دیگه ای رو بدرقه کنیم ...