جمعه، اسفند ۱۰، ۱۳۸۶

شاید فردا !

دلم تنگه از اين روزهاي بي اميد , از اين شب گردي هاي خسته و مايوس
از اين تکرار بيهوده دلم تنگه , هميشه يک غم و يک درد و يک کابوس


دلم خوش نيست غمگينم , از اين تکرار بي رويا و بي لبخند
چه تنهايي غمگيني که غير از من , همه خوشبخت و عاشق , عاشق و خرسند

به فردا دلخوشم شايد که با فردا طلوع خوب خوشبختي من باشه
شبو با رنج تنهايي من سر کن , شايد فردا روز عاشق شدن باشه ...

چهارشنبه، بهمن ۲۴، ۱۳۸۶

والنتاین ...

دوستای خوبم سلام
یه ولنتاین دیگه هم اومد ... و من همچنان تنهام ...
این ولنتاین هم مثل سال های قبل ... برای من با سایر روزها هیچ فرقی نداره ... امیدوارم که برای شما اینطوری نباشه
آرزو می کنم همیشه عاشق باشید ...


! Happy Valentine