چهارشنبه، آبان ۰۱، ۱۳۹۲

کسانی که امروز تولدم رو بهم تبریک گفتن!

1 - یه سایت ناشناس که یادم نمیاد کی توش عضو شدم!
2 - یه آشنای قدیمی که از آخرین دیدارمون بیش از 6، 7 سال میگذشت...
3 - مامانم
4 - بانک سامان
5 - ایرانسل
6 - شریکم
7 - دو تا ازهمکارم
8 - یه دوست نتی که خودم بهش گفتم امروز تولدمه!
9 - دوست یه دوست نتی که خودم بهش گفته بودم که امروز تولدمه!!
10 - یه دوست خوب قدیمی که با تمام دور بودنش هنوزم اصالتش رو حفظ کرده
11 - یه دوست قدیمی که چند وقتیه دیگه فقط آشناست
12 - بابام
13 - چند تا از دوستان دور و نزدیک توی فیس بوک

سی

سی سال شد...
سی امین اول آبان زنده بودن من...
سی امین سالگرد پا گذاشتن من به این کره بد خاکی...
سی امین زادروز پسر تنهای خسته...
هنوز گیج و سردگمم
هنوز باورم نمیشه که زندگی به همین سادگی، به همین سرعت بهترین لحظه های بالقوه ت رو میدزده و اجازه بالفعل شدن بهشون نمیده...
به هر حال... خدایا ممنون به خاطر این همه سال زندگی...

و مثل همیشه... آدمی به امید زنده است...
شاید، شاید نه، حتما! بایست سعی کرد که از این به بعد "با خاطر خرم و دلی شاد" زیست...
ویرانی خود مبین و آبادی دهر
ویرانی دهر بین و آباد بزی...

سه‌شنبه، مهر ۳۰، ۱۳۹۲

آخرین روز جوانی خود را چگونه گذراندید؟!

1 - در تنهایی و خستگی
2 - مثل صدها روز پیش از آن
3 - در رؤیای فردایی بهتر که مشخص نیست قرار است کی از راه برسد
4 - در انتظار یک رسیدن یک جوجه از آسمان
5 - در انتظار پایان
6 - در ترس از گذر شتابان زمان
7 - همه موارد فوق

و این بود بیست و نهمین سی ام مهر زندگی پسر تنهای خسته ...
و من اینقدر فهمیدم که حاصل سه دهه زنده بودن حتی یک لحظه زندگی کردن نبود...

پ.ن: جوانی هم بهاری بود و بگذشت...

جمعه، مهر ۲۶، ۱۳۹۲

باور

یادت باشه هیچ موقع باورت رو زیر پا نذازی، چون یه روزی میاد که توی آینه به چشمای خودت نگاه کنی و یه من بی باور ببینی!
و هیچ چیز بدتر از یه من بی باور نیست، مخصوصا وقتی که باورهات قربانی حماقت هات شده باشن!

پ.ن.1: کمتر انسانی رو بشه پیدا کرد که اینقدر ارزشمند باشه که بخوای باورهات رو به پاش قربانی کنی، منکه شخصا چنین کسی رو تابحال توی زندگیم ندیدم!
پ.ن.2: پایبندی به باورها در صورتی خوبه که اون باورها مخل آسایش و امنیت سایرین و یا باعث آزار یا تضییع حقوق کسی نباشه.

جمعه، مهر ۱۹، ۱۳۹۲

گل داوودی!

گل داوودی وقتی چشم باز می کنه آفتاب رنگ پریده ی پاییز رو روی تنش حس می کنه
گل داوودی با باد خزان غریبه نیست، با غروب طلایی غم زده و شب های سرد پائیز...
گل داوودی با خش خش برگ های زرد درخت ها به خواب میره
گل داوودی زیر نم نم بارون پائیز اشکاشو پنهون میکنه
گل داوودی توی قلب پاییز ریشه می دوونه، وقتی که همه دارن میمیرن...
برای همینه که گل داوودی همیشه بوی پائیز میده!
گل سپید داوودی انگار غریب ترین گل دنیاست!