دوباره از
کنار بوته های یاس می گذرم ... دوباره خاطره ی رویای قدیمی در من جان می گیرد ...
عطر یاس های زرد و سپید و لطافت برگ های گل سرخ ...
خدایا ........................................... بهشت را پیش پایم گسترده ای ؟
و حسی که در سینه جان می گیرد و در این بهشت زمینی می میرد ...
آزی ، این احساس پاکتر از آنست که روزی رنگ واقعیت پیدا کند ...
این اشتیاق از جنس خاک نیست ...
خدایا ........................................... بهشت را پیش پایم گسترده ای ؟
و حسی که در سینه جان می گیرد و در این بهشت زمینی می میرد ...
آزی ، این احساس پاکتر از آنست که روزی رنگ واقعیت پیدا کند ...
این اشتیاق از جنس خاک نیست ...