به نظر من اگر در کل فرهنگ غرب یک جشن سنتی زیبا و باارزش وجود داشته باشه اون همون ولنتاینه که فارغ از جنبه های تجاریش و پولی که به جیب سرمایه دارهای غربی میریزه، واقعا به لحاظ ماهیت و تاریخچه (هرچند تاریخچه ی آکنده به افسانه ای داره) یکی از رسومات بسیار زیبا و بی نظیر غربه و هیچ انسان منصفی نمیتونه منکر این وجه زیبا و رمانتیک بشه. حالا این وسط یک مشت خس و خاشاک! این گوشه ها یک حرف هایی میزنند تا این رسم رو بخشی از فرهنگ "مبتذل" غرب معرفی کنند و با قوه قهریه جلوی برگزاری و ترویجش رو بگیرند، جای بسی تفکر داره!
پ.ن: باز هم ی ولنتاین تنهای دیگه...
سپندارمذگان یا ولنتاین؟!
پاسخحذفکمتر کسی است که بداند در ایران باستان، نه چون رومیان از 3 قرن پس از میلاد- که از 20 قرن پیش از میلاد- روزی موسوم به روز عشق وجود داشته است. جالب است بدانید که این روز در تقویم جدید ایرانی دقیقا مصادف است با ۲۹ بهمن، یعنی تنها ۴ روز پس از ولنتاین فرنگی! این روز سپندارمذگان یا اسفندارمذگان نام داشته است. فلسفه بزرگداشت این روز به عنوان “روز عشق” به این صورت بوده است که در ایران باستان هر ماه را 30 روز حساب می کردند و علاوه بر اینکه ماه ها اسم داشتند، هریک از روزهای ماه نیز یک نام داشتند. روز پنجم سپندار مذ بوده است. سپندارمذ لقب ملی زمین یعنی گستراننده، مقدس و فروتن است. زمین نماد عشق است چون با فروتنی، تواضع و گذشت به همه عشق می ورزد. زشت و زیبا را به یک چشم می نگرد و همه را چون مادری در دامان پر مهر خود امان می دهد. به همین دلیل در فرهنگ باستان اسپندارمذگان را به عنوان نماد عشق می پنداشتند.
در باور ایرانى مرد داراى قدرت مردانگى و تفکر و خردورزى بیشترى است، در برابر آن زن نیز داراى مهر ورزى، عشق پاک، پاکدامنى و از خودگذشتگى فراوان ترى است که هر یک از این دو به تنهایى راه به جایى نبرده و حتى روند پویایى گیتى را هم به ایستایى مى کشانند. اگر مردان بدنه هواپیماى خوشبختى اند، زنان موتور آن اند که پیکره بى موتور و موتور بى بدنه هیچ کدام به تنهایى به اوج سعادت نمى رسند بلکه ذره اى حرکت و جنبش هم برایشان ناممکن است. اشوزرتشت خوشبختى بشر را وابسته به میزان دانش و خرد انسان مى داند نه جنسیت و قومیت و رنگ و نژاد و از دیدگاه وى همه انسان ها _ همه زنان و مردان _ داراى حقوق برابرند. او دختران را در گزینش همسر آزاد شمرده و عشق پاک و دانش نیک را دو معیار اصلى مى داند و خوشبختى همسران جوان را در زندگى زناشویى در این مى داند که هر یک بکوشند تا در راستى از دیگرى پیشى جویند.
امشاسپند سپندارمذ، نگهبان و ایزدبانوی زمین ِسرسبز و نشانی از باروری و زایش است. جشن سپندارمذگان یا اسفندگان، روز گرامیداشت زنان در ایران باستان بوده و این روز به نام «مردگیران» یا «مژدگیران» یا «مزدگیران» (=هدیه گرفتن از مردان) نیز در ادبیات فارسی به کار رفته است.گردیزی در کتاب زینالاخبار نیز درباره واژه «مردگیران» اشاره کرده است که از این جهت این جشن را مردگیران میگفتند که زنان به اختیار خویش و با آزادی، شوی و مرد زندگی خود را برمیگزیدند.سپندار مذگان جشن زمین و گرامیداشت عشق است که هر دو در کنار هم معنا پیدا میکردند. در این روز زنان به شوهران خود با محبت هدیه میدادند. مردان نیز زنان و دختران را بر تخت شاهی نشانده، به آنها هدیه داده و از آنها اطاعت میکردند
مهرگان در فرهنگ ايراني روز عشق حقيقي و واقعي است
اسفنديار اختياري، نماينده زرتشتيان مجلس هشتم معتقد است كه مهرگان در فرهنگ ايراني روز عشق حقيقي و واقعي ناميده شده و مردم بايد به جاي ولنتاين اين روز را زنده كنند.وی كه از رواج فرهنگ غربي در ايران ناخرسند است، تصريح ميكند: به دليل نبود برنامههايي براي فرهنگسازي بسيار باز رسوم زيباي ايراني مورد غفلت واقع شدهاند.
به گفته او «مهرگان» همزمان با ششم مهر ماه، بهترين زمان براي ابراز علاقه و دوستان و بستگان است.
اصغر مهاجري جامعهشناس و استاد دانشگاه هم نقص در مديريت برنامهريزان كشوري در برجستهسازي و استفاده از ظرفيتهاي فرهنگي را دليل گرايش نادرست جوانان ايراني به «ولنتاين» ميداند و ميگويد: فرهنگ مردم ايران غني و توسعه يافته است و هم در پيشينه ملي و هم در پيشينه مذهبي نمادهايي از «روز عشق» به چشم ميخورد.
جايگزيني روزهاي متناسب با ولنتاين همان كاري است كه بسياري از كشورها انجام دادهاند. مثلا چين، ژاپن و مصر هر كدام روزهايي را معادل «ولنتاين» در كشور خود جشن ميگيرند.
در كشور چين اين روز به «شب هفتها» ناميده ميشود و در ژاپنيها به «تاناواتا» معروف است. در كره جنوبي نيز مردم روز «پپرو» را جشن ميگيرند و مصريها هم روز چهارم نوامبر هر سال را به عنوان روز عشق برگزار ميكنند.
در ايميلي كه ايرانيان مقيم آمريكا در روز كريسمس دريافت كردند ضمن تبريك عيد كريسمس نوشته شده بود «كريسمس به شما ربطي ندارد، منتظر نوروز باشيد» پس شايد بد نباشد اين جمله را در مورد «ولنتاين» نيز تكرار كنيم.