جمعه، اردیبهشت ۲۲، ۱۳۹۶

به سادگی یک نگاه، به ماندگاری یک عشق

    شروع یه عشق همیشگی می تونه به سادگی یه سلام باشه، یا به ناخوداگاهی یک نگاه. البته منظورم به هیچ وجه عشق در اولین نگاه نیست، چون اصولا به این نوع عشق اعتقادی ندارم، منظورم این هست که شاید وقتی داری برای اولین بار کسی رو میبینی و برای بار اول بهش سلام میکنی، حتی در مخیله ت نگنجه که همین فرد یه روزی عشق همیشگی زندگیت، شریک و همراه همه ی لحظه های تلخ و شیرینت خواهد بود. که چه لحظه های تلخ و شیرینی رو در کنار هم خواهید بود، که تکیه گاه و سنگ صبور هم خواهید بود، که چه خاطرات مشترکی با هم خواهید ساخت، که سال ها بعد وقتی به آلبوم عکستون نگاه می کنید لبخند توأم با دلتنگی برای روزهای دور گذشته روی لبتون می شینه و خدا رو شکر می کنید که شما رو سر راه هم قرار داد، که تونستید یک عمر با هم و به پای هم زندگی کنید و از زندگیتون لذت ببرید، زندگی ای که با هم ساختید... و شاید حتی فکر کنید که چی میشد اگر اون روز به هم یه سلام ساده نمی کردید... سلامی که دو تا سرنوشت مختلف رو به هم پیوند داد و به یک عشق مشترک تبدیل کرد...
    عشق یه فراینده که ایجادش دست خود آدم نیست، یه راهه که شروعش با یک سلام شروع میشه، و زمان تکمیلش میکنه. چیزی که مهمه اینه که به احساست میدون بدی و اعتماد کنی تا بتونی این احساس رو تجربه کنی. قطعا این شروع پیش زمینه هایی داره، پیش زمینه هایی مثل تعهد و احساس نیاز به داشتن شریک و همراه، چیزی که در جامعه ی اقلیت همجنسگراهای ایران به دلایل مختلف (از جدی نگرفتن اصل رابطه به دلیل نگاه سنتی تا اشتباه گرفتن وان نایت استند با عشق!) تقریبا محلی از اعراب نداره. ندیدم کسی رو که نگاه جدی و بلندمدت (منظورم همیشگیه) به رابطه با شریکش داشته باشه. سؤال مبتذل "تاحالا چندتا بی اف داشتی؟!" بهترین گواه این ادعاست!


    همین اصلی ترین دلیل تنهایی این همه سال منه...

۱ نظر:

  1. این تیکه خیلی خوب بود، یه جوری شدم، شبیه دلتنگی:

    "زندگی ای که باهم ساختید"
    " یه سلام ساده "
    " تاحالا چندتا بی اف داشتی؟! " من که نداشتم! "

    پاسخحذف

از علاقه شما به این مطلب سپاسگزارم