جمعه، اردیبهشت ۲۹، ۱۳۹۶

روابط سَرسَری!

    جدای از مذهب و سنت و قانون، و جدی نگرفتن رابطه توسط همجنسگراها در ایران و سختی هایی که این سبک زندگی داره،  و بدون در نظر گرفتن ظاهربینی ها و منفعت طلبی هایی که جز لاینفک فرهنگ ماست، یکی از عوامل بسیار مهمی که باعث میشه همجنسگراها نتونن رابطه ی جدی و بلندمدتی رو تجربه کنند به نظر من همین نفس اقلیت بودنشونه که باعث میشه انتخاب چندانی پیش روشون نباشه.
    یک پسر دگرجنسگرا رو درنظر بگیرید که میخواد به مفتضح ترین و سنتی ترین شکل ممکن ازدواج (بخوانید جفت گیری) کنه، خانواده و آشنایان شروع می کنن براش دنبال دختر می گردن، من به شخصه کسی رو می شناسم که تاحالا شاید بیش از صد تا کیس رو بررسی کرده و حتی سه تا چهار مورد تا مراحل نزدیک به ازدواج (بخوانید جفت گیری) هم پیش رفته، ولی هر بار به دلایلی موفق نبوده. میخوام اینو بگم که انتخاب های زیادی پیش روی هر فرد از جامعه ی دگرجنسگراست و هرچقدر هم سخت گیر باشه بالاخره انقدر انتخاب های مختلفی داره که میشه امیدوار بود از بین اون همه یک گزینه رو که حداقل به معیارهاش نزدیک تره انتخاب کنه، کسی که باهاش بیشترین وجه اشتراک رو داشته باشه.
    برعکس در جامعه ی همجنسگراها از طرفی عمده ترین وجه اشتراک همین گرایش جنسی تلقی میشه و از طرفی انتخاب ها بسیار بسیار محدودتر میشن. مثلا خود من شخصا با اینکه طی سال های اخیر با خیلی از افراد این جامعه توی شهر خودم دیدار داشتم حتی نتونستم کسی رو برای دوستی پیدا کنم، حالا رابطه ی عاطفی پیشکش!
    البته اون هایی که دیدشون به مسئله جدی نیست (مثل احمق گی نمایی که با وقاحت و حماقت تمام می گفت من تا سی سالگی گی هستم و بعد از اون با یک دختر ازدواج خواهم کرد!) خیلی تفاوتی براشون نخواهد کرد. عده ی دیگری هم که انگار خیانت براشون یک حق مسلمه (مثل ابله متأهلی که دنبال دوست پسر میگشت)! ولی اگر یک انسان نرمال با رفتار نرمال و دنبال یک رابطه ی نرمال باشید، این محدودیت انتخاب رو با تمام وجود حس خواهید کرد و همین باعث میشه که خیلی از ماها برای همیشه تنها بمونیم...

۱ نظر:

  1. تنها بودیم، هستیم و خواهیم بود...
    و این بهتر از چنین روابطی هست که نوشتی.

    پاسخحذف

از علاقه شما به این مطلب سپاسگزارم