پنجشنبه، آبان ۲۸، ۱۳۸۸

انتظار وهم آلود من ...

با چشمانی خیس و اشک آلود
می نگرم به این جاده ی کوتاه مه آلود
و ای تنها حاصل من از این سراب پوچ بی مقصود (ای قلب شکسته و درد آلود)
خسته ام ، خسته ام ، خسته ام از انتظار وهم آلود ...


سینه مالامال درد است ای دریغا ... مرهمی ...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

از علاقه شما به این مطلب سپاسگزارم