سه‌شنبه، اردیبهشت ۲۸، ۱۳۸۹

پدربزرگ : 2

روزای اول سال مطلبی نوشتم درباره ی پدربزرگ و اینکه ۱۳ سال پیش کتاب زندگیش بسته شد ... و اینکه دیگه حتی کسی روز مرگش رو به یاد نداشته باشه ...
خب شاید توی مرده ها هم خوش شانس و بدشانس وجود داره! ( هر چند هر دو پدربزرگ همسایه اند و هر چند ... هرکسی رو توی قبر خودش میذارن ... و هرچند دنیای مرده ها دنیای دیگه ایه ) پریشب دهمین سالگرد درگذشت پدربزرگ دیگه م بود ! و مجلس یادبودی و ختمی و شامی و گپی و بهانه ای برای دور هم بودن !
ولی در کل خیلی خوبه که توی مراسم سالگرد کسی گریه نکنه !

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

از علاقه شما به این مطلب سپاسگزارم