جمعه، مرداد ۱۵، ۱۳۸۹

اولی و دومی !

اولی : دوستت دارم !
دومی :
اولی : باشه بخند !
دومی : از کجا بدونم ؟
اولی : به درک باور نکن
دومی : یه کاری کن باورم بشه
اولی : گفتم که واسم مهم نیست که باورت بشه
دومی : مگه دوستم نداری ؟
اولی : چرا ، بعد از سومی و چهارمی تو پنجمین نفری هستی که دوستت دارم !
دومی : منو بیشتر دوست داری یا ششمی رو ؟
اولی : هر هفت تاتونو دوست دارم ولی ... م رو بیشتر از همه تون دوست دارم !
دومی : پس دوست داشتن از نظر تو اینه
اولی : با اینکه حق با توئه ولی تو مثل همیشه داری اشتباه می کنی
دومی : چرا اشتباه می کنم ؟
اولی :
دومی : جوابی نداری ؟
اولی : حالم اصلا خوب نیست
دومی : خب برو استراحت کن
اولی : نمی خوام . اینکه من اینجا هستم واسه خاطر توئه ، اینکه هر روز میرم سر کار ، اینکه غذا میخورم اونم روزی سه مرتبه ، اینکه نفس می کشم ، اینکه حمام میرم ! ولی تو نمی فهمی !
دومی : خب خیلی ازت ممنونم . ولی وقتی حرفی نمی زنی و کاری هم نمی کنی از کجا بفهمم ؟ حالا چطوری باید جبران کنم ؟
اولی : هر وقت خواستم باش هر وقت نخواستم گمشو ! هر وقت حالم خوبه تو هم حالت خوب باشه هر وقت حوصله ندارم تو هم حوصله نداشته باش ، هر وقت گفتم نفس بکش هر وقت گفتم بمیر .
دومی : تو هم همه ی این کارا رو میکنی برای من ؟
اولی : البته که نه !
دومی : چند تاش رو که میکنی ؟
اولی : واقعا که خیلی پررو و پرتوقعی !
دومی : یه دونه ش رو چی ؟
اولی : ایگنورت میکنما !
دومی :
اولی :
دومی : به چی می خندی ؟
اولی : به تو !
دومی : چرا ؟
اولی : بی خیال
دومی :
اولی : دوستش دارم !
دومی : کی رو ؟
اولی : هشتمی رو !
دومی : چرا اینو به من میگی ؟
اولی : اول اینکه دیشب با هم بودیم خیلی خوش گذشت ، دوم اینکه قراره امشبم با هم باشیم و به کوری چشم بعضیا خیلی خوش میگذره ، سوم اینکه فکر نکنی به تو فکر می کنم !
دومی : میخوای دل منو آب کنی ؟
اولی : مرده شور دل تو رو ببره
دومی : چرا میگی دوستش داری ؟ مگه نگفتی منو دوست داری ؟
اولی : خب گفته باشم ، مهم اینه که من مال اونم و آغوش اونم مال منه !
دومی : یعنی دروغ بود ؟!
اولی : من و دروغ ؟ اونم به تو ؟
دومی : پس چی ؟
اولی : پیچ پیچی !
دومی :
اولی : تو که میدونی من آدم لارجی هستم و اونقدر باز فکر می کنم که نمی تونم خودمو هیچ جوره محدود کنم . خودت بگو خدائیش حیف نیست آدمی مثل من وجود خودشو از بقیه دریغ کنه ؟ من متعلق به همه هستم . هر کسی که بخواد میتونه منو دوست داشته باشه و اگه خوشگل و خوشتیپ باشه منم دوستش خواهم داشت ! به کسی هم مربوط نمیشه . اصلا نمی فهمم چرا دارم به تو جواب پس میدم ؟ واسه چی منو سین جین می کنی ؟ اصلا به تو چه ؟ تو چه کاره ای این وسط ؟؟؟
اولی : بعد این همه مدت فکر می کردم کاره ای باشم
دومی : بد غلطی می کردی ، دیگه نبینم از این فکرا بکنی !
دومی : بی معرفت
اولی : بی خیال دیگه حوصله م رو سر بردی ازت خسته شدم
دومی :
اولی : خب من دیگه رفتم
دومی : کی میای ؟
اولی : بشین تا بیام
دومی : به همین راحتی ؟
اولی : از اینم راحت تر ! از تو گنده ترش هم یه شبه انداختم دور ، تو که جوجه ای !
دومی : فکر میکنی کارت خیلی درست بوده ؟
اولی : بوده یا نبوده بزرگترین افتخار زندگی منه !
دومی : مگه نگفتی دوستم داری ؟
اولی : شنونده باید عاقل باشه !
دومی : دوست داشتنت همین بود ؟
اولی : تا همینجاشم خیلی در حقت لطف کردم ، من واسه هر کسی این کارو نمی کنم . میدونی چه کسایی که آرزوشونه با من حرف بزنن ، ولی من به هفت هشت ده تاشون بیشتر رو ندادم که یکیشون تو بودی ، حالا برو حال کن و واسه دوستات تعریف کن !
دومی : تو بری من تنها میشم !
اولی : به درک ! مشکل خودته چرا این چیزا رو واسه من میگی تو که میدونی من حوصله ی شنیدن این مزخرفاتو ندارم
دومی : ولی من به حرفای تو گوش کردم
اولی : ظاهرا متوجه نشدی ؟ گفتم همینکه باهات حرف زدم بزرگترین لطفی بود که در حقت کردم
دومی : حالا میگی من چکار کنم ؟
اولی : هیچی منتظرم بمون . یعنی همینجا باش شاید برگشتم
دومی : شاید ؟
اولی : آره
دومی : تا کی منتظر بمونم ؟
اولی : اونش دیگه به تو مربوط نیست . تا هر وقت که من بخوام باید منتظر بمونی ، میدونی که من اصلا دوست ندارم از دستت بدم . دوست دارم اگه روزی از همه جا و همه کس طرد شدم مطمئن باشم که هنوز کسی هست ...
دومی : یعنی من پس انداز توئم برای روز مبادا ؟
اولی : نکنه این همه مدت فکر میکردی عشقمی ؟؟؟
دومی : در موردت فکر دیگه ای می کردم
اولی : هر جور دلت میخواد فکر کن کی اهمیت میده که تو چی فکر میکنی ، نکنه فکر کردی منم مثل خودت بی کس و کارم که هر روز بشینم به تو فکر کنم ابله من لب تر کنم ۱۰۰۰ نفر فدام میشن !
دومی : پس من میرم !
اولی : خوش اومدی به سلامت !
دومی : یعنی حتی بدرقه م هم نمی کنی ؟
اولی : واست نامه ی فدایت شوم ننوشته بودم که بدرقه ت کنم . ضمنا اگه فکر کردی تا بری میام منت کشیت کور خوندی ! من از اون آدماش نیستم . رفتی دیگه رفتی ! به درک سیاه ! فکر کردی من محتاج توئم ؟ همونطور که گفتم از تو گنده تر هاش هم عددی نبودن ، تو که جوجه ای ! ضمنا یادت نره من لب تر کنم ۱۰۰۰ نفر فدام میشن ! گرچه اگر من روزی سه بار غذا میخورم فقط واسه خاطر توئه ، حالا چرا تو نمی فهمی دیگه از بی شعوری خودته ! برو که تو دیگه واسه من مُردی !
اولی :
دومی :

پ . ن : انسان هایی که ارزش واقعی دوست داشتن یا حتی حداقل احترام به خاطر دوست داشتن رو نمی فهمن ، و از طرفی خودشون رو عقل کل می دونن ، انسان هایی که خودشون رو در هر شرایطی حق به جانب و منطقی می دونن و به طور مستقیم و غیرمستقیم دنبال توجیه خودشون هستند و هر جا کم میارن بلافاصله از برگ برنده شون که همون سیاست مظلوم نمائیه استفاده می کنن ! انسان هایی که خودشون رو بی تفاوت به همه چی نشون میدن و این رو یک شاهکار تلقی می کنن ، هرچند خودشون بزرگترین ضرر ها رو متحمل بشن و معلوم نیست میخوان با این رفتارشون چی رو بی کی ثابت کنن ؟ انسان هایی که ثبات رفتار و حتی گفتارشون از هوای بهاری کمتره و بین حرف تا عملشون دریایی به وسعت فراموشی وجود داره ، انسان هایی که سعی دارن با کارها یا حرفهای بی ربط روی اشتباهاتشون و یا چیزهایی که ازش در فرارن سرپوش یذارن ، انسان هایی که از احساس دیگران برای تفریح خودشون استفاده می کنن ولی در واقع به هیچ احساسی اهمیت چندانی نمیدن ، هر چند خودشون همیشه خلاف این رفتار می کنن و هیچ دلیل و برهانی هم برای دفاع از عملکردشون ندارن ، انسان هایی که وفاداری واسشون مثل یه شوخی بزرگه و برای فرار از قید تعهد روی خودشون اسم تنوع طلب میذارن ، و انسان هایی که غرور همراه با حماقت براشون بزرگترین ارزشه !
این ها همه انسان هایی هستند که هرگز معنای عشق رو درک نخواهند کرد ...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

از علاقه شما به این مطلب سپاسگزارم