پنجشنبه، مهر ۰۸، ۱۳۸۹

روز از نو ...

صبح بعد از اینکه از خواب بیدار شدم و صبحانه ای درست کردم و خوردم ، نگاهی به ساعت کردم و دیدم که حسابی داره دیرم میشه ! به همین خاطر با عجله آماده شدم و حتی فرصت نکردم موهامو درست مرتب کنم ! و از خونه زدم بیرون !
خوشبختانه فاصله ی خونه تا دانشگاه جدید زیاد نیست و زودتر از اونی که فکر می کردم رسیدم به دانشگاه و موفق شدم قبل از استاد سر کلاس حاضر بشم !
امروز بعد از بیش از ۳ سال اولین روزی بود که دوباره از صبح تا عصر سر کلاس درس بودم و البته ظهرش هم فیض حضور در سلف دانشگاه نصیبم شد !
ولی اینطور که بوش میاد تازه اولشه !!! حالا من موندم و یه عالمه تکلیف درسی که بایست تا هفته ی دیگه آماده بشه ، اونم به سبک جدید !

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

از علاقه شما به این مطلب سپاسگزارم