بیشتر آدم ها توی زندگیشون هیچی نیستن! یعنی در طول عمرشون نه هیچ کار مهم و ماندگاری انجام میدن، نه اصلا به این فکر می کنن که می تونن یا باید چنین کاری انجام بدن، و نه اصولا به چنین چیزی باور دارن! (البته منظورم از این کار بزرگ و ماندگار الزاما خدمت به بشریت نیست، این کار میتونه به سادگی خدمت به خودشون باشه، مثل عشقی که از صدای سخنش در این گنبد دوار ماندگارتر نیست...) و برای همین بزرگترین دغدغه هاشون هم از دید انسانی که یه کم زاویه دید متفاوتی داشته باشه جز مسائل بچه گانه ی بی ارزش و پوچی نیست (گرچه تمام نظرها به جای خود قابل احترامند)!
اما وجه اشتراک بیشتر این انسان های بی هنر یه چیزه و اونم اینکه اکثرا به سایز آلت (در مردان و تعداد شکم زائیدن در زنان)، تعداد پرده های بکارتی که پاره کرده اند یا تعداد زنانی که با اون ها خوابیدن (انحصارا در مردان)، و تعداد فرزاندانشون افتخار میکنن. انگار فرو کردن یک آلت راست شده در یک سوراخ آماده و ریختن چند سی سی اسپرم در عمق واژن یک زن (درمردان یا باز کردن پاها و چند دقیقه تحمل سنگینی یک مرد در زنان) چقدر کار شاق و دشواریه که از عهده ی هر ننه قمری بر نمیاد! بماند که این کار معمولا به لحاظ فیزیکی هم کار خوشایندیه که بیشتر انسان ها به انجامش گرایش طبیعی دارن.
اما به هر حال برای کسی که در تمام عمرش هیچ کار دیگه ای از دستش بر نمیاد که برای خودش انجام بده، شاید این بزرگترین دلخوشی باشه! بچه های بی گناهی که اکثرا بدون کمترین فکری در مورد آینده و سرنوشتشون از همون بچگی به حال خودشون رها میشن تا مثل علف خودرو با پرسه زدن توی کوچه پس کوچه ها بزرگ بشن و در این بین به فرهنگ جهالت و تعصب و خوی وحشی گری ایرانی به خوبی خو می گیرند... روندی که به جای "بزرگ شدن" بایست اسم "گرگ شدن" روی اون گذاشت.
و بعد از ده بیست سال ما با نسلی روبرو هستیم که برای بقا همدیگه رو می درند، چون یاد نگرفته اند که انسان باشند، چون کسی ازشون چنین چیزی نخواسته، چون فلسفه ی وجودشون توی این دنیا چند دقیقه لذت یک نزدیکی یا عدم استفاده ی پدرشون از کاندوم به دلیل شرم! از زن داروخونه چی بوده! و چه بی شرمی ای بزرگتر از نابودی زندگی یک انسان به اسم زندگی بخشیدن به او؟؟؟ چنین نسل بی هویتی مسلما رسالتی جز ادامه ی روند محتوم بقای نسل ندارند! و من فکر می کنم دیروز و امروز و فردا و تا زمانی که یک انقلاب فکری و فرهنگی در بین مردم ما رخ نده، ما با این معضل دست به گریبان خواهیم بود و تا اون زمان تولید مثل به عنوان تنها هنری که نزد ایرانیان است و بس! توسط بلندگوهای رژیم کثیف فاشیستی با افتخار به عنوان یک تکلیف الهی و ملی ترویج میشه!
اما به هر حال برای کسی که در تمام عمرش هیچ کار دیگه ای از دستش بر نمیاد که برای خودش انجام بده، شاید این بزرگترین دلخوشی باشه! بچه های بی گناهی که اکثرا بدون کمترین فکری در مورد آینده و سرنوشتشون از همون بچگی به حال خودشون رها میشن تا مثل علف خودرو با پرسه زدن توی کوچه پس کوچه ها بزرگ بشن و در این بین به فرهنگ جهالت و تعصب و خوی وحشی گری ایرانی به خوبی خو می گیرند... روندی که به جای "بزرگ شدن" بایست اسم "گرگ شدن" روی اون گذاشت.
و بعد از ده بیست سال ما با نسلی روبرو هستیم که برای بقا همدیگه رو می درند، چون یاد نگرفته اند که انسان باشند، چون کسی ازشون چنین چیزی نخواسته، چون فلسفه ی وجودشون توی این دنیا چند دقیقه لذت یک نزدیکی یا عدم استفاده ی پدرشون از کاندوم به دلیل شرم! از زن داروخونه چی بوده! و چه بی شرمی ای بزرگتر از نابودی زندگی یک انسان به اسم زندگی بخشیدن به او؟؟؟ چنین نسل بی هویتی مسلما رسالتی جز ادامه ی روند محتوم بقای نسل ندارند! و من فکر می کنم دیروز و امروز و فردا و تا زمانی که یک انقلاب فکری و فرهنگی در بین مردم ما رخ نده، ما با این معضل دست به گریبان خواهیم بود و تا اون زمان تولید مثل به عنوان تنها هنری که نزد ایرانیان است و بس! توسط بلندگوهای رژیم کثیف فاشیستی با افتخار به عنوان یک تکلیف الهی و ملی ترویج میشه!
و من فقط برای خودم خوشحالم که جزئی از این روند نبوده و نخواهم بود... به قول جلال: من اگر بدانی چقدر خوشحالم از اینکه آخرین سنگ مزار درگذشتگان خویشم!
البته وقتی من این حرفو میزنم یه تفاوت اساسی با اون کمونیست سرسپرده ی روحانیت داره و اونم اینکه جلال این حرف رو از سر ناتوانی و صرفا برای تسلی دادن به خودش میزنه و (بنابر اقرار خودش) اگر می تونست لحظه ای در انجام این کار فروگذار نمی کرد و من فکر میکنم (به لحاظ وسعت) یک تخته فولاد بر مراز خودش ایجاد می کرد!
ما به دیگران کاری نداریم چون خیلی ساله که در اشتباهند
پاسخحذفمهم اینه که خودمون خوب فکر کنیم و بتونیم افرادی با پذیرش بالا و تفکر زیباتر بسازیم
زیبایی و دوستی و مهربانی ، کشف کردنی نیست بلکه ساختنی است
امیدوارم زندگی پرباری داشته باشیم و بتونیم از خودمون آثاری به جا بذاریم که مایه رشد آیندگان باشد تا اشتباهات مارو تکرار نکنند