Some day one day
يكي
از
همين روزها
You never heard my song before
پيش از اين هرگز آوازم را نشنيده
بودي
The music was too
loud
زيرا آواي موسيقي ام از ان بلندتر
بود
But now I think you hear me
well
اما به گمانم حالا خوب مي شنوي
For now we both know how
چرا كه كه ديگر راهش را نيك مي دانيم
No star can light our
way
هيچ ستاره اي قادر نيست راهمان را روشن كند
In this cloud of dark and fear
در اين موسم ترس و تاريكي
But some day one
day
اما سرانجام روزي
Funny how the pages
turn
حيران از بازي خنده دار تقدير
And hold us in
between
خود را ايستاده
A misty castle waits for
you
ميان قله اي مه
گرفته مي يابيم
And we shall be a
queen
همچون ملكه اي كه شايد روزي بوده
ايم
Today the cloud it
hangs
امروز ايرهاي تيره اندوه
Over us and all is
grey
آسمان روحمان را تيره و تار كرده اند
But some
day one day
اما روزي
سرانجام
When I was you and you were
me
آن گاه
كه من ؛ " تو " باشم و تو " من "
And we were very young
هر دو جوان و شاداب
Together took us nearly
there
به آن
سرزمين رويايي كوچكمان باز مي گرديم
The rest may not be
sung
باقي دستان اهميتي ندارد
.........
So still the cloud it
hangs
ابرهاي تيره همچنان بر فراز دنيايمان سايه افكنده اند
Over us and we are
alone
و ما تنهايم
But some day one
day
اما
سر انجام روزي
We will come home
به
خانه باز خواهيم گشت ...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
از علاقه شما به این مطلب سپاسگزارم