شنبه، مهر ۰۵، ۱۳۹۳

دفاع مقدس!

    گرچه شخصا اعتقاد دارم تعداد چیزهایی که توی این دنیا مقدس هستند خیلی زیاد نیست و نمیشه روی هر چیزی که میخوایم از قِبَلِش نون بخوریم اسم مقدس بذاریم تا تبدیل به خط قرمزش کنیم و نسق هر کسی رو که خواست بهش چپ نگاه کنه بکِشیم، اما مسلما هر "دفاع"ی حق طبیعی و قابل احترامه و کسانی هم که در این راه از خود گذشتگی میکنند قابل تجمید (و نه تقدیس) هستند.
    بحث جنگ 8 ساله هم از این امر مستثنی نیست، جنگ خانمان سوزی که فارغ از تمام حرف و حدیث های پیرامونش همه در مورد تحمیلی بودنش در بدو شروع و نابرابر بودنش و مظلوم واقع شدن ایران اتفاق نظر دارند.
    اما حالا که سال ها از پایان جنگ می گذره و اصطلاحا آب ها از آسیاب افتاده و افراد زیادی هم توی اون جنگ (درست یا نادرست، سودمند یا بی حاصل) جون خودشون رو، سلامتی خودشون رو و گروهی هم دار و ندارشون رو از دست داده اند، یک عده نون به نرخ روز خور که البته تعدادشون هم خیلی کم نیست! جنگ رو دکانی کردند برای کاسبی خودشون و عرصه ای و بهانه ای برای تحمیل عقاید و نظرات مبتذل و منحرف خودشون به جامعه و خصوصا نسلی که اون روز ها رو ندیده و جز خاطرات و اسم کشته شدگانی که روی کوچه ها و خیابون های شهر گذاشته شده چیزی ازش نمی دونه. این ها مثل لاشخور نونشون رو توی خون کشته شدگان جنگ تیلیت می کنند!
    جالب اینجاست که عده ای از این کاسب ها اونقدر وقیح و بی شرم و زیاده خواه هستند که با وجودیکه بخش عمده ای از بودجه مملکت به جای اینکه صرف عمران و آبادانی و توسعه و فقرزدایی و اشتغال بشه، داره برای ترویج و زنده نگه داشتن خاطرات جنگ هزینه میشه (یا بهتر بگم تلف میشه)، باز هم ادعا می کنند که در این عرصه غفلت صورت گرفته و مثلا یکی از اون ها که با بودجه میلیاردی دولتی یک فیلم سفارشی در همین زمینه ساخته بود، چند روز پیش توی یک مصاحبه خبری کشور فرانسه رو مثال میزد که چقدر برای کشته شدگان جنگشون ارزش قائلند و چقدر برای زنده نگه داشتن نامشون تلاش میکنند و اسم کوچه و خیابون هاشون همه اسم اون هاست و ادعا می کرد که کاری که توی ایران انجام میشه بسیار ناچیزه! بایست از این موجود بی شرم پرسید که دیگه بیشتر از این که نام تمام خیابان های فعلی رو که اسم شیخ و ملا و فقیه نبوده به اسم این کشته شدگان گذاشته اند، دیگه چه کاری در مورد این مثال خاص میشده انجام داد؟؟؟ خدا رو شکر چندان کوچه و خیابون جدیدی هم ساخته نمیشه که بخواهیم نگران اسم گذاریش باشیم! به جز اون تمام دانشگاه ها و پارک ها و هر جای دیگه ای هم که میشده تبدیل به گورستان کشته شدگان جنگ کردیم و هر کسی هم که نقدی بر این موضوع داشته باشه به "ضد انقلاب" و "نمک نشناس" بودن متهم می کنیم!
    به هر حال این فقط یه مثال بود و گرچه شخصا معتقدم که کشته شدگان جنگ بسیار قابل احترام هستند، اما حقیقت اینه که هر جایی دیدید قصد "تقدیس" کسی رو دارند، بدونید پشت این تقدیس منافع مادی هنگفتی نهفته است و این خط قرمز کلید حفظ اون گنجه و در نهایت چیزی جز ضرر و تباهی عاید جامعه نخواهد شد! ضمن اینکه قرار نیست ما هم به آنچه کشته شدگان بهش معتقد بودند معتقد باشیم و این کار ارزشمند و فداکاری قابل تمجید "به هیچ عنوان" حقی از جانب اون ها بر ما ایجاد نمی کنه و ما رو برده ی فکری اون ها نخواهد کرد. بلکه به نظر من اون ها انسان هایی بودند در دوره ای خاص با عقاید و ارزش های خاص ویژه ی همون دوره که شاید امروز کارامدی خودش رو از دست داده باشه و به زور ساختن چندتا فیلم نمیشه زمان رو به عقب برگردوند و جوانان رو وادار به درجا زدن کرد...

۱ نظر:

  1. ده ها هزار کشته. ده ها هزار معلول. صدها هزار داغ دیده. خسارت، بی خانمانی، ترس، نگرانی و ... . وقتی هنوز مدرسه نمی رفتم، یک روز توی مسجد یکی از دوستان پدرم را دیدم که به خاطر جنگ دستش از مچ قطع شده بود. او پس از وضو گرفتن به زحمت جوراب هایش را می پوشید. روحیه اش خوب بود و با همه شوخی می کرد. ولی من از دیدن آن صحنه درد کشیدم. از همان زمان یک سؤال بزرگ در ذهنم نقش بسته: چرا؟؟؟

    پاسخحذف

از علاقه شما به این مطلب سپاسگزارم