سه‌شنبه، اردیبهشت ۱۱، ۱۳۸۶

بی راه های آرزو

سوار بر تک شاخ زخم خورده ی امیدم
که قلب سردم از هرم آخرین نفس هایش گرما می گیرد
در بیراهه های آرزو پرسه می زنم ...


در پی چه هستی ؟؟؟ ای تکسوار خیال های دروغین
ای شاهزاده ی سرزمین خیال های سپید
مرزهای پوشالی عشق را باور نمی کنی ؟؟؟
کوچ کبوتران معصوم کوچه باغ وفاداری را باور نمی کنی ؟؟؟
بی ریشگی نهال کهن رؤیایت را باور نداری ؟؟؟

آنجا را نگاه کن ... آن دور دست را می گویم ... ببین ...
رنگین کمان فریب ... سراب زیبای پرواز ...

گوش کن ...خوب گوش کن ... صدایی نیست ... قلبی نمی تپد ... بیهوده مپوی ... بیهوده مکوش ...

خدا را ... لحظه ای درنگ ای نسیم بهار ... لحظه ای درنگ ...
بگذار تا بیابم آن گمشده ام را ... بگذار تا همسفرت شوم ...
تا دورها ... تا دورها ...

سرگشته ام در بیابان های خشک بی کسی
دریغ ... دریغ ... دریغ ... کو فریاد رسی ؟؟؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

از علاقه شما به این مطلب سپاسگزارم