چند وقتیه توی یوتیوب دو تا چنل (این و این) رو دنبال میکنم. این ها دو تا پسر گی هستند که ظاهرا توی تِنِسی در ایالات متحده زندگی می کنند. توی فضای مجازی با هم آشنا شدن، بعد از حدود یکی دو سال آشنایی با هم بی اف میشن، ظاهرا اخیرا هم توی یک سفر به اروپا مایکل به متیو پیشنهاد ازدواج داده! گاهی توی کانال یوتیوبشون قسمت هایی از زندگی روزانه شون رو به اشتراک میگذارند. دیدن این ویدئو ها از این لحاظ برام جالبه که نمایش دهنده یک لایف استایل به ظاهر ایده آله (حداقل از دید من): دو تا پسر که به شدت به هم علاقه دارند، هر دو به تازگی از خانواده هاشون مستقل شدن، کام اوت کردند و توسط خانواده هاشون با آغوش باز پذیرفته شدن. در واقع رفت و آمد خانوادگیشون مثل یک زوج دگرجنسگراست و به همون سادگی توسط خانواده های حتی مذهبیشون پذیرفته شدن. ظاهرا خودشون هم اندک گرایشات و تعلقات مذهبی داشته و دارند و از این لحاظ به یک جمع بندی رسیده اند (بدون اینکه از مذهب متنفر بشن!). کار می کنند، ظاهرا یکیشون دانشجوی پزشکی هم هست و دیگری کار مدلینگ و عکاسی می کنه. البته گفتن نداره که این کار کردن کاملا کفاف زندگیشون رو میده. دست کم به قدری که یک خونه اجاره ای معمولی با دو تا ماشین داشته باشند، بتونن هر جای دنیا که میخوان سفر کنند و زندگی معمولی خودشون رو داشته باشند و از جوونیشون اونطور که میخوان لذت ببرن (چیزی که در ایران فقط بحث اقتصادیش جز محالاته! چه رسد به باقی ماجرا). در واقع یک نمونه جالب از رویای آمریکایی!
این ها رو نگفتم که بخوام به حال خودم زار بزنم یا شکوه کنم، چه بر کسی پوشیده نیست (یا شایدم باشه؟!) که زندگی در جامعه به شدت کاپیتالیست آمریکایی دردسرهای خودش رو داره، و اینکه من هیچ کجای دنیا رو بهشت موعود نمی دونم، هر جا مشکلات و مزایای خودش رو داره و بسیار از این مزایا و معایب با تفاوت های در شدت و حدت در سراسر جهان مشترک هستند. این رو صرفا از این باب نوشتم که برام نشانگر یک رابطه ارزشمنده، دو تا پسری که در جامعه ای آزاد زندگی میکنند و هم از لحاظ سن و سال و هم ظاهر و زیبایی در حدی هستند که بتونند به راحتی روابط یک بار مصرف رو تا مدت ها داشته باشند (مشابه آنچه در ایران شاهدش هستیم)، اما از همین ابتدای جوانی تعهد و عشق رو به ولنگاری و تنوع طلبی ترجیه دادند و به چیزی رسیده اند که به نظر من میتونه خیلی با ارزش باشه: مفهوم خانواده... یه خانواده ی دونفره...
برای اون ها و برای همه ی کسانی که ارزش داشتن یک خانواده رو می فهمن بهترین ها رو آرزو می کنم...
این ها رو نگفتم که بخوام به حال خودم زار بزنم یا شکوه کنم، چه بر کسی پوشیده نیست (یا شایدم باشه؟!) که زندگی در جامعه به شدت کاپیتالیست آمریکایی دردسرهای خودش رو داره، و اینکه من هیچ کجای دنیا رو بهشت موعود نمی دونم، هر جا مشکلات و مزایای خودش رو داره و بسیار از این مزایا و معایب با تفاوت های در شدت و حدت در سراسر جهان مشترک هستند. این رو صرفا از این باب نوشتم که برام نشانگر یک رابطه ارزشمنده، دو تا پسری که در جامعه ای آزاد زندگی میکنند و هم از لحاظ سن و سال و هم ظاهر و زیبایی در حدی هستند که بتونند به راحتی روابط یک بار مصرف رو تا مدت ها داشته باشند (مشابه آنچه در ایران شاهدش هستیم)، اما از همین ابتدای جوانی تعهد و عشق رو به ولنگاری و تنوع طلبی ترجیه دادند و به چیزی رسیده اند که به نظر من میتونه خیلی با ارزش باشه: مفهوم خانواده... یه خانواده ی دونفره...
برای اون ها و برای همه ی کسانی که ارزش داشتن یک خانواده رو می فهمن بهترین ها رو آرزو می کنم...
Like
پاسخحذف